علیعلی، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

برای تنها پسرم

پسر عزیزم

1394/9/23 20:53
95 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عزیزم

آن زمان كه مرا پير و از كار افتاده يافتي

اگرهنگام غذا خوردن ، لباس هايم را كثيف كردم و يا نتوانستم لباسهايم را بپوشم

اگرصحبت هايم تكراري و خسته كننده است

صبور باش و دركم كن

به ياد بياور ، وقتي كوچك بودي ، مجبور مي شدم روزي چند بار لباسهايت را عوض كنم

براي سرگرمي يا خواباندنت مجبور مي شدم بارها و بارها داستاني را برايت تعريف كنم .

وقتي نمي خواهم به حمام بروم ، مرا سرزنش نكن .

وقتي بي خبر از پيشرفت ها و دنياي امروز ، سئوالاتي مي كنم با تمسخر به من ننگر .

وقتي براي اداي كلمات يا مطلبي ، حافظه ام ياري نمي كند ، فرصت بده وعصباني نشو .

وقتي پاهايم توان راه رفتن ندارند ، دستانت را به من بده ... همانگونه كه تو اولين قدم هايت را

دركنار من برداشتي .

زماني كه مي گويم ديگر نمي خواهم زنده بمانم و مي خواهم بميرم ، عصباني نشو ... روزي

توخود مي فهمي .

ازاينكه در كنارت و مزاحم تو هستم ، خسته وعصباني نشو

ياريم كن ، همانگونه كه من ياريت كردم

كمك كن تا با نيرو و شكيبايي تو ، اين راه را به پايان برسانم .

فرزند دلبندم ، دوستت دارم 

عزيز ترينم من بدون هيچ منتي تو را تر و خشك خواهم كرد

در ناتوانيت با عشق به تو محبت خواهم كرد

و همواره دعا مي كنم

 

روزهاي پيري و ناتوانيت ،آن زمان كه مادري نيست كه به تو خدمت كند ،

ديگران به تو محبت كنند و 

اين رسم روزگاريست كه در آن وارد خواهي شد 

كه بي دعاي مادر تنها خواهي بود .

پسندها (1)

نظرات (0)